کد مطلب:129669 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

شهادت غلام ترک
خوارزمی می نویسد «آنگاه غلامی ترك و جنگجو، قاری قرآن و آشنای به زبان عربی، از غلامان امام حسین (ع) به میدان آمد و در حالی كه می جنگید این رجز را می خواند:

دریا از ضرب نیزه و شمشیرم می گدازد و فضا از تیر من پر می گردد؛

هنگامی كه تیغم در كف آشكار می گردد، قلب حسود را می شكافد.

پس از آنكه شماری از سپاه دشمن را كشت، او را محاصره كردند و بر زمین افكندند. امام حسین (ع) بر سر بالین وی آمد. او چشم گشود و با دیدن حضرت تبسمی كرد و آنگاه به سوی پروردگار خویش شتافت». [1] .

ولی ابن شهرآشوب اشعار یاد شده را به غلام ترك حر نسبت داده، می نویسد:

«نقل شده است كه غلام ترك حر به میدان آمد و این رجز را می خواند...». وی همچنین نوشته است كه او هفتاد تن از مردان دشمن را كشت. [2] .

اما سماوی در شرح زندگی «اسلم بن عمرو، غلام حسین بن علی (ع)» می نویسد: «اسلم از غلامان حسین (ع) و پدرش ترك بود. پسرش، اسلم، كاتب بود. برخی سیره نویسان و مقتل نگاران نوشته اند كه او به مبارزه دشمن رفت و این رجز را می خواند:

فرمانده ی من حسین است و چه نیكو فرماندهی! او مایه ی شادی قلب پیامبر بشارت دهنده و بیم دهنده است.

او آن قدر جنگید تا كشته شد. هنگامی كه بر زمین افتاد امام (ع) بر سر بالینش رفت. او كه اندك رمقی داشت به آن حضرت اشاره می كرد. امام (ع) او را در آغوش گرفت و صورت به صورت وی نهاد. غلام تبسمی كرد و گفت: چه كسی همانند من است كه فرزند رسول خدا (ص) صورت به صورتش نهاده است؛ و آنگاه جان به جان آفرین تسلیم كرد». [3] .


صاحب ذخیرة الدارین می نویسد: «حسین بر بالین غلامش، اسلم، رفت و او را در آغوش گرفت؛ و او كه هنوز اندك رمقی در بدن داشت، تبسمی كرد و بر این كار بر خود بالید.» [4] .


[1] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 28.

[2] ر.ك: مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 104.

[3] ابصار العين، ص 95-96. ولي سماوي در شرح زندگي واضح ترك، غلام حرث مذحجي سلماني مي نويسد: به گمان من اين واضح همان كسي است كه مقتل نگاران نوشته اند او در روز دهم به پيكار دشمن رفت و در حالي كه پياده با آنان مي جنگيد مي گفت: دريا از ضرب نيزه و شمشيرم مي گدازد و فضا از تير من پر مي گردد.

هنگامي كه تيغم در كف آشكار مي شود، قلب حسود را مي شكافد.

گويند: «در هنگام كشته شدن فرياد زد و كمك خواست. امام (ع) با شتاب خود را بر بالين او رساند و او را در آغوش گرفت. واضح در حالي كه جان مي داد گفت: چه كسي همانند من است كه فرزند رسول خدا (ص) صورت به صورتش نهاده است، و آنگاه جان به جان آفرين تسليم كرد - خداي از او خوشنود باد.» (ابصار العين، ص 145).

به اين ترتيب سماوي ميان واضح و اسلم در ترديد است. از همين رو در فايده سيزدهم مي نويسد: «... و واضح رومي يا اسلم ترك، هنگام كشته شدن، امام (ع) بر بالينش رفت و او را در آغوش گرفت...» (ابصار العين، ص 226).

[4] ذخيرة الدارين، ص 366.